Wild Herb Ways, Fiction author Creative Genius Unifier Paul Manski. Bioregional biospirit Patriarchy vitalism. World Teacher magical realism Christian peace pilgrim, SW lower paw on Turtle Island. Remedio herbalism ocotillo, juniper to pine bioregion. Thankful to Father Creator, son Jesus, Mother Mary and Holy Ghost for the real work.

Sunday, October 12, 2025

ظهور عیسی، عیسی، مریم

پاسگزار از پدر خالق، پسر عیسی، مادر مریم و روح‌القدس برای کار واقعی.

ظهور عیسی، عیسی، مری

ظهور عیسی، مریم مقدس و قدیسان



     اینها مکاشفه‌های عیسی مسیح مسیحی است که خداوند به معلم نابغه جهان، راه‌های گیاهان وحشی، داد تا به این قوم، قوم من، مسیح ما و چیزهایی را که باید به زودی اتفاق بیفتند، نشان دهد؛ و او آن را توسط فرشته پیام‌آور خود برای پیامبر نابغه جهان، معلم، فرستاد و اعلام کرد: در این پنجه جنوبی جزیره لاک‌پشت که آمریکا است. روزهای من مانند سایه‌های بلندی است که رد پای مرا دنبال می‌کنند و رو به زوال می‌روند؛ و من پژمرده شده‌ام، مانند علفی که زمانی سبز و پر جنب و جوش بود و اکنون برگ‌های زرد شده که در پاییز توسط باد الهی پراکنده می‌شوند. تا کی این سرزمین سوگواری خواهد کرد و راه‌های گیاهان وحشی پیامبر من پژمرده خواهد شد؟ به خاطر شرارت ساکنان آن؟ حیوانات می‌خورند و پرندگان تلف می‌شوند؛ زیرا گفتند: او پایان ما را نخواهد دید. پس روح مرا بلند کرد و به کوهی بلند دراز کشید، کوهی متحرک و من در تلخی، مانند ماروبیا، مانند سبادیلا رفتم، پدر به من گفت که دوچرخه‌ام را برانم و رکاب بزنم، بنابراین برای جلال خدا، در گرمای روحم رکاب می‌زنم. دست خداوند بر من قوی بود. و ثروت تو را غارت خواهند کرد و کالاهای تو را به یغما خواهند برد. و دیوارهای تو را فرو خواهند ریخت و خانه‌های زیبای تو را ویران خواهند کرد. و سنگ‌ها و چوب و خاک تو را در میان آب خواهند گذاشت. پدر سخن گفت و در غرب، ماه کامل بود و باد گرم و مرطوب از دریای عظیم می‌وزید. با گفتن این حرف و در حالی که آنها نگاه می‌کردند، او به بالا برده شد و ابری او را از نظرشان بالا برد. و همانطور که با دقت به آسمان نگاه می‌کردند، او از آنها دور می‌شد، دو مرد با لباس سفید در کنار آنها ایستاده بودند که گفتند: ای مردان جلیل، چرا ایستاده‌اید و به آسمان خیره شده‌اید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان برده شد، دوباره آمده است، همانطور که او را در حال رفتن به آسمان دیدید.



 

     عیسی به خاطر زنده بودنش نمرده است. عیسی صلیب را خواهد شکست، خوک‌ها را خواهد کشت و مالیات قربانی سفیدپوستان پایان خواهد یافت. یک جامعه‌ی رفاه وجود خواهد داشت. در حقیقت، این امر از قبل به طور جدی آغاز شده است. میوه‌هایی شایسته‌ی رستگاری خود به عنوان یک ملت نشان دهید. در هر کاری که انجام می‌دهید، باید از زنان خود محافظت کنیم تا سر خود را بپوشانند، معلم دوازدهم، مهدی پیامبری است که پنهان شده و خواهد آمد. اولین نشانه زمانی است که خرس شمشیری قدرتمند در اختیار ایران قرار می‌دهد و از کوه زیرزمینی آنچه قرار است بیاید، ظهور خواهد کرد. دیگر نه شیطان بزرگ و نه شیطان کوچک تهدید یا حمله نخواهند کرد. چه روز مبارکی برای مردمی که خدا را دوست دارند، زمانی خواهد بود که ایران شمشیر داشته باشد و از طریق هوا پرواز کند. همانطور که زنی که با خرس ازدواج کرد در آسمان شمالی زندگی می‌کند، خرس شمشیر صلح را در اختیار ایران قرار می‌دهد تا با فاحشه‌ی بزرگی که دو هزار سال پیش در جایی که مسیح قدم می‌زد، زندگی می‌کند، مقابله کند، فاحشه‌ای که لاک‌پشت را اشغال می‌کند، توسط مهدی دوازدهم و عیسی مسیح بررسی و دروغ بزرگ افشا خواهد شد. گناه جنگ مکانیزه و سودآور پایان خواهد یافت و دروغگوی بزرگی که قصد قتل عیسی مسیح را داشت، دروغ بزرگ گناه سفید را که از زمان جنگ ۳۰ ساله حذف اروپا (۱۹۱۴-۱۹۴۵) ایالات متحده را خفه کرده و خفه می‌کند، از بین خواهد رفت.

عیسی در آخور با سه پادشاه، مجوسیان و چوپانان سخن گفت، عیسی در کودکی سخن گفت و از مریم در برابر همه کسانی که او را به فاحشگی متهم می‌کردند، دفاع کرد. به عیسی به عنوان یک نوزاد تازه متولد شده قدرت سخن گفتن داده شد زیرا او خدایی بود که کلام را القا کرد و حتی راه‌های گیاهان وحشی را نیز زنده کرد. عیسی چنین گفت، او وفاداری خود را به خدا و نقش خود را به عنوان مسح شده به آنها گفت. شفای بیماران: عیسی بیماران مبتلا به آبریزش، بیماری‌های کلیوی و کبدی، بیماری‌های پوستی، جذام و نابینایی را شفا داد و همکاری خود را با قانون طبیعی ارگانیک با قدرت خدا که از طریق راه‌های گیاهان وحشی در جزیره لاک‌پشت عمل می‌کرد، نشان داد. زنده کردن مردگان: به اذن خدا در قانون طبیعی ارگانیک، عیسی مردگان را به زندگی بازگرداند و با استفاده از داروهای شفابخش میم ذهن را از ضد سفیدپوستی آزاد کرد و بیشتر ثابت کرد که مأموریت نبوی او و ما دقیقاً یکسان است. علاوه بر ثروت طلا، و رزین‌های گیاهی درخت شفابخش، کندر و مُر، سه پادشاه مغ همچنین مرغ آوردند و علاوه بر بز و گوسفند، خروس و مرغ گله نیز داشتند. در کنار عیسی، یک دونده بود که مارمولکی را در دهانش آورده بود، خرس با یک گربه و شیر آنجا بود، انواع موجودات برای دیدن مسیح، پادشاه پادشاهان، آمدند. هنگامی که عیسی از مریم متولد شد، مردمی که از نفرت و طمع کور شده بودند، مریم و فرزند الهی‌اش را نفرین کردند. آنها سعی کردند مریم را از شرم و گناه به خاطر به دنیا آوردن فرزند عیسی که تنها یک ساعت داشت شروع به صحبت کرد، پر کنند. خلق خروس از گل: عیسی پرنده‌ای را از گل ساخت. و عیسی نوزاد گفت: «ای انسان، ای مارها، ای نسل افعی‌ها، چگونه می‌توانید از عذاب جهنم فرار کنید؟ من دقیقاً می‌دانم در قلب شما چیست، شما درباره مادرم چه می‌گویید.» و بلافاصله، در حالی که او هنوز صحبت می‌کرد، خروس ساخته شده از گل شروع به بانگ زدن کرد و به پرنده‌ای بزرگ تبدیل شد و به آسمان پرواز کرد. کسانی که قلبشان پر از دروغ، طمع و نفرت است، شروع به فرار کردند. در طول زندگی عیسی، آنها برای او دام پهن کردند و از لحظه تولد مسیح، این افراد فقط نقشه‌های شیطانی داشتند.

مصلوب شدن: عیسی به شیوه‌ای که در مسیحیت تعلیم داده می‌شود، مصلوب نشد. همانطور که در مسیحیت تعلیم داده می‌شود که در مقابل دشمنانی مانند معتاد به مواد مخدر، دزد و متجاوز تعظیم و سجده کنیم، هیچ یک از این تسلیم شدن‌ها از مسیح نیست. در عوض، برای مردمی که می‌خواستند عیسی را بکشند و مانند یک جمعیت فریاد می‌زدند: «او را مصلوب کنید، او را مصلوب کنید، او را مصلوب کنید». سه نفر بودند، اما در میان آنها مسح‌شده نبود. تنها چیزی که لازم بود یک قطره خون عیسی بود، زیرا او توسط خدا به آسمان برده شد. «و به خاطر گفتارشان که: ما مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر را کشتیم.» و نه او را کشتند و نه به صلیب کشیدند؛ بلکه دیگری را به او تشبیه کردند. و در واقع، کسانی که در مورد آن اختلاف نظر دارند، در مورد آن شک دارند. آنها جز پیروی از افسانه‌ها، هیچ علمی به آن ندارند. و آنها او را به طور قطع نکشتند. قدرت خدا برای محافظت از پیامبرانش، اعتقاد به عروج عیسی را حفظ می‌کند. ما معتقدیم که عیسی زنده است و قبل از آخرالزمان باز خواهد گشت. این اعتقاد به بازگشت عیسی به عنوان رشته مشترکی عمل می‌کند که ما را در عیسی، ایران، دوازدهمین مهدی، انتظارات مسیحیان از آمدن دوم، چه در اینجا در جزیره لاک‌پشت و چه در ایران، به هم پیوند می‌دهد.



خداوند عیسی مسیح به سخن گفتن ادامه داد: «اکنون روزها کوتاه است، من نه تنها اینجا در جزیره لاک‌پشت، بلکه در دوردست‌ها در شرق ایران پنهان شده‌ام. و یکی از هفت فرشته‌ای که هفت جام را داشتند، آمد و با من صحبت کرد و به من گفت: «بیا اینجا؛ من داوری فاحشه بزرگی را که بر آب‌های بسیار نشسته است، به تو نشان خواهم داد.» این هفت نفر به دوازده پیامبر پنهان تبدیل شدند. هنگامی که در جریان وقایع بشری، برای ما به عنوان قومی با روح زیستی و ویژگی‌های منحصر به فرد و تغییرناپذیر که خداوند آفریده است، ضروری می‌شود که از آن تابعیتی که تاکنون در آن مانده‌ایم، فراتر برویم و در میان قدرت‌های زمین، تحت قانون طبیعی مسیحی ارگانیک، جایگاه برابر و مستقلی را برای مردم خود به دست آوریم که قوانین طبیعت و خدای طبیعت به آنها حق می‌دهد، احترام شایسته به عقاید بشر ایجاب می‌کند که آنها عللی را که ما را به تغییر سوق می‌دهد، اعلام کنند.



ما این حقایق را مقدس، بدیهی و غیرقابل انکار می‌دانیم؛ اینکه ما به عنوان یک گروه باید برای دسترسی برابر و استقلال مبارزه کنیم، اینکه از آن خلقت برابر، حقوق ذاتی و غیرقابل سلب وجود به عنوان یک گروه را به دست می‌آوریم، که از جمله آنها حفظ رفاه، زندگی و آزادی سفیدپوستان و جستجوی خوشبختی است؛ اینکه برای تأمین کامل این ابزارها و اهداف، در آن سیاست گروهی حکومت در میان ما برقرار می‌شود و قدرت‌های عادلانه ما از رضایت آن سیاست گروهی حکومت به دست می‌آید؛ اینکه هر زمان که هر شکلی از حکومت که از آسیب رساندن به سفیدپوستان حمایت می‌کند یا هر شکلی از قربانی کردن سفیدپوستان را نسبت به ما به عنوان یک ملت توجیه می‌کند، مخرب این ابزارها و اهداف، رفاه، زندگی و آزادی سفیدپوستان و جستجوی خوشبختی شود، حق ماست که به عنوان انسان‌های زیست‌روح که خداوند آنها را آفریده است، آن را تغییر دهیم یا لغو کنیم، و حکومت جدیدی تأسیس کنیم، و پایه‌های آن را بر اصولی بنا کنیم و قدرت‌های آن را به شکلی سازماندهی کنیم که به نظر آنها به احتمال زیاد بر رفاه، امنیت و خوشبختی سفیدپوستان تأثیر بگذارد.




عیسی دقیقاً با این کلمات چنین گفت: «همین اتفاق برای برخی از حیوانات ما، موجوداتی که توسط پدر خدا ساخته شده‌اند، می‌افتد. وقتی خدا جهان را برای ما آفرید، پرندگان زمزمه‌گر، سینه سرخ‌های جهنده، زاغ‌های آبی و حیوانات مزرعه را نیز آفرید. من به شما می‌گویم که من عیسی مسیح مسیحی هستم و همین جا به دنیا آمده‌ام. همین جا که شما پولس هستید. هر زمان که تاریکی باشد و مردم من فراموش کنند که قوم برگزیده هستند، من برمی‌گردم. شما باید برای رفاه خود کار کنید یا برای رفاه دیگران کار کنید. کدام خواهد بود؟ آیا شما ضعیف خواهید بود یا قوی؟ شما باید تصمیم بگیرید یا دیگران برای شما تصمیم خواهند گرفت. فتح کنید یا تسلیم شوید؟ به کدام سمت؟ دوستان عزیزم، شما قوم برگزیده من هستید، از خورشید می‌پرسم، آیا فقط یک بار در شرق طلوع می‌کند؟ نه، دوستان من، خورشید هر روز طلوع می‌کند. از برگ‌های صنوبر می‌پرسم، آیا در ماه اکتبر زرد طلایی می‌شوید، به زمین می‌افتید و دیگر هرگز برنمی‌گردید؟ نه، دوستان من، در بهار برگ‌های صنوبر برمی‌گردند، این بار سبز. بنابراین خروس‌ها و مرغ‌ها به عنوان فرزند مسیح برای من آواز خواندند. به همین دلیل من دوستان، عیسی مسیح مسیحی در این جزیره لاک‌پشت شما متولد شد و این سرزمین موعود است. این سرزمین، سرزمین موعود شماست. متعلق به شماست و من به شما دستور می‌دهم آن را تصرف کنید. آن را اشغال و تصرف کنید زیرا کاملاً متعلق به شماست. شما قوم برگزیده هستید. همه آنها آنجا بودند: پونه کوهی و سیرا، پولئو، مخمر سنت جان، کاج، ادویه، منگوله ابریشمی، مانزانیتا، همینجا، خروس، مرغ و انواع گیاهان وحشی نابغه که شفادهندگان را آموزش می‌دهند. بنابراین، وقتی فرزند مسیح ما به دنیا آمد، تخم مرغ نیز به دنیا آمد.... ماه، مادر باغ‌ها، بیشه‌ها، چشمه‌ها و غارهای شما، ماده، یعنی پدر، خورشید. وقتی با مردان دیگر مشکل دارید، چه می‌گویید تا نشان دهید که قوی‌تر، قوی‌تر از دیگران، باهوش‌تر از دیگران، زنان ما زیباتر از دیگران، از دشمنان ما هستند؟ ما آنها را فتح می‌کنیم، اشغال می‌کنیم، خرد می‌کنیم و نابود می‌کنیم تا آنها به عنوان عشق، صلح، حقیقت، تسلیم اراده ما شوند.

همکاری "برای همکاری" خائنانه، مانند دشمنی که کشور ما را اشغال می‌کند، ما هر کاری می‌کنیم، هر چیزی می‌گوییم، هر قولی می‌دهیم، برای رفاه مردم خود. مردم ما مقدم بر هر کس و هر چیز هستند. "

بنابراین، این در دستان شماست،" "صحبت از خیر است،" من مسیح شما می‌گویم.

"ما وظیفه داریم به فرزندان فرشتگان کوچک خود بیاموزیم، وقتی ما به عنوان بزرگسالان می‌میریم، مورد قضاوت قرار خواهیم گرفت. من مسیح به شما می‌گویم، شما در بهشت ​​​​پرسیدید، آیا وظیفه خود را در زمین، نسبت به خانواده نزدیک خود انجام دادید؟"






«... دستت را به سمت من بگیر. دست‌های مریم مقدس در دست‌های همه مقدسین باقی ماند. آنها در دست‌های همه فرشتگان باقی ماندند. پس از آن، این در دست‌های تو باقی می‌ماند، خدای حقیقی تو را بسیار برکت خواهد داد. سپس او دست‌هایش را بر من گذاشت و شفا داد.»

«کلیسای مقدسی وجود دارد که در بیابان، در کوه‌ها، در صحرا، در دنیای نعمت‌ها قرار دارد، شما آنجا نشسته‌اید. من با شما هستم. همه چیز آنجاست. اینجا از من چه می‌خواهی و از من چه می‌خواهی؟ با دانستن این، شما نیز به جلو خواهید رفت و کار خواهید کرد... حقیقت، شما می‌بینید که در حواس پنجگانه خود چگونه هستید. در حواس شماست، به یاد داشته باشید کسانی که اینگونه راه رفتند، اینگونه راه می‌روید، صبح‌ها، آنها راه می‌روند، و شما، اینجا، که در جهان هستید، و اینگونه راه می‌روید. حقیقت؟ گوش کن، پرنده‌ای آواز می‌خواند. چه می‌خواهی بشنوی؟ من بر تو نفس می‌کشم، حالا می‌توانی بشنوی. من بر تو نفس کشیدم. حالا آن را داری، و می‌خواهی بدانی، پس... واقعاً خوب است.»

«... کسی که در دنیای رویاها قلب بزرگی ندارد. صدای پرندگان را نمی‌شنود و نمی‌تواند صدای مرا بشنود. این برای همه نیست، فقط برای برگزیدگان من است. برای برداشتن سازهای خوانندگان ما که دعا می‌کنند، فرد باید قدرت داشته باشد، توانایی محافظت از بیوه، بی‌گناه. همه قدرت ندارند زیرا قدرت خود را در دروغ‌های سینمای خود، در الکل، ماژیجوانا، تریاک هدر داده‌اند. در غیر این صورت، بدون هوشیاری، ممکن است رویاهای بد یا بیماری در روح زیستی بیداری رخ دهد. بسیاری از خوانندگان روح زیستی رویاهایی دارند که شجاعت آنها را آزمایش می‌کند. شاید مار بزرگ چیست؟ یا مار بزرگ کجاست؟ آیا خرس را در آسمان شمالی جایی که مادرم مریم می‌چرخد، قطبی، می‌بینی؟ او مادرم مریم نهرها، جنگل، بیشه و چشمه‌ها است. چرا از خرس، مار بترسی، همه مخلوقات خدا هدفی دارند، زیرا نمی‌توانی هدف را ببینی، یعنی فقط قضاوت تو مبهم است. آیا از گوزن یا رقص می‌ترسی؟ این دنیای برکت است که بیابان را احاطه کرده است. مغذی‌ترین بخش‌های طبیعت رودخانه‌ها هستند، جویبارها، ابرها و باران یک سال و گوزن‌ها اینجا زندگی می‌کنند. خرس و گوزن را در جاهای تاریک پیدا نمی‌کنید. «راه‌های گیاهان وحشی» در یک باغچه‌ی گل است.



«خورشید، یک مرد است، پدر توست و پشت سر او خدای توست. خورشید مذکر است و ماه مؤنث، «مادر ماه». خورشید پدر همه مردان و ماه مادر همه زنان است. با این حال، راز این است که هم پدر و هم مادر تو از میان پاهای او، گویی از یک زن، زاده شده‌اند. ماه، سانتا ماریا، مریم مقدسِ سرشار از لطف است. خورشید، سینیور است، و خورشید همچنین زمانی که مردان با مردان، با خشم، با نفرت، می‌جنگند، مرتبط است: «فردا خورشید با خشم من، قوی‌تر، در آتش، طلوع خواهد کرد.» ماه در خشم من غروب نخواهد کرد." این چیزی است که مردان وقتی با مردان دیگر مشکل دارند می‌گویند تا نشان دهند که از دشمنانشان قوی‌ترند. شما شنیده‌اید که دشمنان خود را دوست بدارید، اما من به شما قانون جدیدی می‌دهم، دشمنان خود را شکست دهید و مغلوب کنید. به شما می‌گویم که همه چیز را قضاوت و تصمیم بگیرید، ای خواب‌آلودگان بیدار.

"... و اینجا من عیسی به همراه مادرم مریم برای قوم خود دعا می‌کنم، کسانی که در آب جاری زنده تعمید یافته‌اند، کسانی که در این سرزمین گریان زندگی می‌کنند، کسانی که در این دره اشک رنج، در این دنیای غم حرکت می‌کنند، حتی کسانی که به یاد آورده نمی‌شوند، این برکت را برای آنها به ارمغان می‌آورند. شما باید برای مردگان دعا کنید و زندگی آنها را به یاد داشته باشید. شما بر شانه‌های پدران و مادران مرده خود ایستاده‌اید. به یاد داشته باشید که هرگز رنج‌های آنها را فراموش نکنید. و ما فقط برای او دعا می‌کنیم، که روزی برای دعا زانو می‌زند. این من هستم، خداوند عیسی مسیح. و ما برای او نیز دعا کردیم، در آنجا قدم زدیم، در اطراف و بدتر از همه، در حال فکر کردن؛ جایی در قلب او گفت "بنابراین". از آنجا که او

خداوند عیسی مسیح است، شما در اینجا در سرزمینی گریان و واقعاً نفرت‌انگیز سفر می‌کنید.

فقط تعداد کمی در اینجا، در همه جهات، با دعای خیر خداوند

، به بدترین گناهکار، گناهکارترین، حتی بدترین رفتارهایش، راه می‌رفتند. بنابراین او این کار را به استاد واگذار کرد. او: هر کسی که از کتاب مقدس به این شکل استفاده می‌کند، باید واقعاً برای جهان، برای همه دعا کند، کار تمام است.

و مسیح ما دوباره بر فراز کوه ظاهر شد و به ما آموخت که چگونه زندگی کنیم و بر قربانی شدن سفیدپوستان تحت سلطه‌ی ضد سفیدپوستان غلبه کنیم: «گوزن‌ها و گوزن‌های نر در این رشته‌کوه سیاه گذرگاه اموری، تا کوه‌های آبی، نمایانگر منِ مسیح هستند، و گل‌هایی که تولید و رشد می‌کنند، همان‌هایی که به شما آموختم، ریشه‌ی قرمز، مخمر سنت جان، خون من، مسیح هنگام مصلوب شدنم هستند. این گیاهان وحشی، گل‌ها، برگ‌ها، ساقه‌ها، پوست و ریشه‌ها، نمایانگر لطف خدا هستند، که از همه چیزهای خوب و زیبا در زندگی ما به عنوان خانواده است.» و پولس از عیسی پرسید: «عیسی، بزرگترین فرمان چیست؟» و عیسی پاسخ داد: «شنیده‌اید که گفته شده است: خدا را دوست بدار، همسایه‌ات را دوست بدار و از دشمنت متنفر باش. اما من به شما می‌آموزم که خدا را قبل از هر چیز به عنوان خانواده‌ات دوست بدار. خدا یک روح است، پس منطقه‌ی زیستی خود، مکان خود را دوست بدار و گرامی بدار و از آن در برابر همه مزاحمان دفاع کن. این خانه‌ی توست، راز، بازگشت من و همه چیزهای آینده است.» آیا اگر می‌گفتی شوهر، همسرت را دوست دارد؟ زن، شوهرت را دوست دارد؟ این سرزمینی است که من داده‌ام؟ آنها به هیچ چیز اعتقاد ندارند زیرا تحت طلسم شیطان هستند. همه این را مخفی نگه دار. به کسی نگو و هیچ کس نخواهد فهمید. تنها وظیفه تو این است که قبل از هر چیز، قبل از هر چیز، خانواده‌ات را دوست داشته باشی. اول همسر، فرزندان، پسرعموها، خواهرزاده‌ها، عموها و عمه‌هایت را که همان روح زیستی تو را دارند، دوست داشته باش. دوم دشمنانت را شکست خواهی داد. دشمنانت را دفع کن، حتی یک فرصت اول هم به آنها نده، فرصت دوم خیلی دیر است. تو زائران صلح هستی، پس با صلح به آنها ضربه بزن. یعنی این، دشمنانت را قبل از اینکه آنها تو را شکست دهند، شکست بده. کسانی که به تو گفته‌اند دشمنانت را قبل از خانواده‌ات دوست داشته باش، دروغگو هستند. خانواده و خویشاوندانت را اول از همه مانند خودت دوست داشته باش. تو نمی‌توانی خارج از قانون طبیعی ارگانیک که بر همه چیز حاکم است زندگی کنی. طبق قانون طبیعی ارگانیک زندگی کن. هیچ فرمان دیگری بزرگتر از این‌ها وجود ندارد.



همه ما و همه از عناصر، خاک، آتش، هوا و آب، به عنوان راه‌های پاک‌سازی و تصفیه استفاده می‌کنیم. امروزه طب آلوپاتیک غربی افسردگی، اضطراب و شرایطی مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را درمان می‌کند - شرایط روانی که ممکن است ناشی از آسیب‌های عاطفی و جسمی باشد - با این حال، طبق گفته‌های عیسی مسیح مسیحی، همه اینها در چارچوب ضد سفیدگرایی قرار دارد - عیسی مسیح ظاهر شد و گفت: «من همانطور که وعده داده شده بود، بازگشته‌ام تا به قوم خود، قبایل پراکنده، کمک کنم.» گناه سفید به معنای «ترس» است، اما عمیق‌تر از آن، پاک شدن «از دست دادن روح» یا «بیماری روح» است. علائم ممکن است شامل درد معده، از دست دادن اشتها، بی‌حالی، بی‌قراری یا فقدان چیزی باشد که شما به طور کامل در بدن خود ندارید، زیرا فرهنگ غالب وظیفه خود را گناه، شرمساری و شکست دادن شما قرار داده است. من شما را فرا می‌خوانم تا با درمان ترس، با فراخواندن روح به بدن از طریق دعا به خدای یگانه حقیقی و داروهای گیاهی، مردم برگزیده ما را شفا دهید.

«در عیسی مسیح، ما می‌دانیم که ریشه بیماری، احساس شکسته، نامتعادل و گناه سفید است که ما را از ارتباطمان با قانون ارگانیک طبیعی که همان روح زیستی آفریده شده توسط خدای شما از مادر و پدر زمین ماست، جدا می‌کند.» ارتباط مجدد با زمینِ آفریده‌ی خدا در جزیره‌ی لاک‌پشت، ملاقات با مسیحِ برخاسته است که روحِ زیستیِ خودِ شماست، در درمان‌های گیاهان وحشی. این بیماریِ عصر است، جایی که هیچ‌کس جدایی/اتصال ذهن و بدن را زیر سوال نمی‌برد... هیچ‌کس در مورد اثرات PTSD، روحِ زیستی، شک نمی‌کند..."

"خیلی چیزها در دستان پدرمان و عیسی مسیح، در مادرمان مریم، شفاعت، قدرت روح‌القدس باقی مانده است. روش‌های مداوم گیاهان وحشی. من در ابتدا آن را دوست نداشتم، اما اکنون به آن عادت کرده‌ام. من قبلاً زیاد با مردم در مورد خدا صحبت می‌کردم، نه در مورد کلیسا یا اینکه به آنها بگویم به کلیسا بروند، بلکه در مورد خدا. من به آنها می‌گفتم که چه چیزی را باور دارم. خدا روح قدرت است. ما که در جهان هستیم، می‌توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم و طبق قانون طبیعی ارگانیک زندگی کنیم؛ در غیر این صورت خدا را آزرده خاطر می‌کنیم. "من شاد و سپاسگزار و قوی شفا یافته‌ام. من مانند مسیح شاد هستم."

«... آن خدای پدر، که با روح زیستی یکی دانسته می‌شود، عشق است، و بنابراین ما به عنوان یک ملت باید یکدیگر را دوست داشته باشیم. این اخلاق از دو طریق است: با شفا و پذیرش هوشیاری و غلبه بر دشمنان. در درک این اخلاق، «قوانین خدا» را درک کنید. «روح قدرت به عنوان عشق به قوم خود».
الهیات راه‌های گیاهان وحشی... «خدا برای مردم»، به معنای الهیات خاص شخص، گیاه و مکان است؛

«همانطور که مسیح در مورد قدرت شفابخشی خود صحبت کرد. من احساس می‌کنم که خدا آن را به من داده است.» و «خدا»، زیرا، بالاتر از همه «روح عشق به قوم خود» است. هویت خدا به عنوان «روح عشق و رفاه برای خانواده و مکان» اخلاق متناظری را ایجاد می‌کند. «ما... باید یکدیگر را دوست داشته باشیم و برای زندگی و کار در صلح تلاش کنیم.» - «قدرت انجام کار نیک» - این اخلاق عشق. او ایمان خود را به عشق خدا نشان داد و عشق معنوی او از طریق شفاهای او به صورت فیزیکی آشکار شد. در حالی که خدا از نظر معنوی عشق است، «قدرت انجام کار نیک» تجلی فیزیکی آن عشق معنوی است. «شاد همانطور که مسیح بود». زندگی با عیسی همسو بود.






همانطور که مسیح بیماران را شفا می‌داد، مریم، مادر خدا و مادر ما نیز چنین می‌کرد. این شفاها با حس یک ندای الهی مطابقت دارند و نشان می‌دهند که مسیح ندای خود را الهی می‌دانست؛ مانند او، مسیح "روح عشق" را از طریق بدن الهی خود هدایت می‌کرد. مریم، مادر خدا و خود مادر ما، "همانطور که مسیح" در کارهای شفابخشی انجام داد، خدا به مریم قدرت شفا داد، او می‌خواست شفا دهد، و البته شفاهای او اغلب مؤثر تلقی می‌شد.

خدا، "روح عشق"، با انتقال قدرت از طریق بدنش در گیاهان وحشی گیاهان، تجسم یافت. شایان ذکر است که مریم، مادر خدا و مادر ما، اغلب (اما نه همیشه) قادر بود جهت بیماری را در بدن افراد ببیند "گویی که از دریچه‌ای مانند در نگاه می‌کنم". در این رویکرد، او قدرت را از خود درمانگر خود به جوینده‌ی تندرستی شفابخش منتقل می‌کرد. شما باید برای تندرستی خود کار کنید یا برای تندرستی دیگران کار کنید. کدام خواهد بود؟ آیا ضعیف خواهید بود یا قوی؟ شما باید تصمیم بگیرید یا دیگران برای شما تصمیم خواهند گرفت. فتح یا تسلیم؟ کدام راه؟ درست است، او در مورد نحوه‌ی عملکرد آن خیلی واضح نبود، اما یکی از گفته‌هایش را می‌توان از آن استنباط کرد. در مورد کسانی که به جای «ایمان» از روی «کنجکاوی» به دنبال شفا هستند، او گفت: «گاهی اوقات احساس می‌کنم آن قدرتی که در من است وقتی آن را می‌فرستم برمی‌گردد، اما دوباره تلاش می‌کنم.» وقتی او شفا یافت، قدرت الهی خود را در بدن شفادهنده پخش کرد. قابل توجه است که این داستان ما را به یاد مسیح نیز می‌اندازد. «کسی مرا لمس کرد و دیدم که قدرت از من خارج شده است» (لوقا ۸:۴۶).

مریم، مادر خدا و مادر ما، «ابزار» خدا بود و مانند عیسی، قدرت درون خود را از طریق لمس منتقل می‌کرد؛

«وقتی با دستانم شفا می‌دهم، این روشی است که انجام می‌دهم.» و او دستانم را در دست‌هایش گرفت... و انگشتانش را روی دستانم گذاشت...

«گاهی... آن را می‌مالم، گاهی داروها یا پمادهایی را که از گیاهانی که جمع‌آوری می‌کنم می‌سازم، می‌دهم. من همیشه با لب‌هایم دعا نمی‌کنم که کلمات را بیان کنند. من دوست دارم پسرم عیسی از طریق یک تصویر درونی، از طریق دید دوم، شفا یابد. من به سوی خدا بالا می‌روم تا اراده او را در این زمین او، جزیره لاک‌پشت ما، برای رفاه مردم ما در اینجا انجام دهم.»

در حین شفا، مریم، مادر خدا و مادر ما، دست در دست شفادهنده گذاشتند. او در کنار لمس، از روش‌های مختلف شفا استفاده می‌کرد. حتی وقتی دعا می‌کرد، گوش می‌داد، مسح می‌کرد یا دارو مصرف می‌کرد؛ حتی وقتی دارو مصرف می‌کرد، دعا می‌کرد. مریم، مادر خدا و مادر ما، با استفاده از دارو یا ایمان، از هر دو با هم استفاده می‌کردند. لمس فیزیکی، استفاده از گیاهان و بالا بردن غیرکلامی «روح او به سوی خدا» همه با هم در شفا. خدا روحانی است، اما گفته می‌شود قدرت خدا از طریق مریم، مادر خدا و بدن مادر ما و داروها، گیاهان دارویی، به صورت فیزیکی درآمده است.بنابراین نوعی شخصیت‌پردازی بود.

«برای مثال، آب را در نظر بگیرید. آب یک ماده است. آب به عنوان غسل تعمید برای مشخص کردن روح، مشخص کردن بدن و درگیر کردن روح زیستی استفاده می‌شود. آب توسط خدا آفریده شده است. انسان آب را نیافرید... سنگ‌ها... توسط انسان‌ها آفریده نشدند، بلکه از طبیعت آفریده شدند.» چیزهای مادی متعلق به جهان طبیعی هستند و مانند همه چیز به قانون طبیعی ارگانیک و بنابراین به خدا پایبند هستند. چیزهای طبیعی باید در اعمال شفابخشی، برای مردم ما، مورد استفاده قرار گیرند. جایی که به مریم، مادر خدا، قدرت ویژه‌ای برای شفا دادن داده شد و او آرزوی شفا دادن داشت و این قدرت و آرزو با عمل او برآورده شد. به عبارت دیگر، مریم، مادر خدا و مادر ما، «قدرت روح القدس را مانند باد نافذ و چوب برای انجام کارهای خوب، پر از لطف» داشت، این هدایا هستند، و در واقع او «با پایبندی به اراده خدا می‌خواست کار خوب انجام دهد، خوب باشد، کار واقعی ما و برای ما به عنوان یک ملت» اراده آرزو می‌کرد، و در واقع او در شفاهای خود عمل خوب انجام داد.



دوم اینکه، این اخلاق عشق مستلزم همزیستی مسالمت‌آمیز است - متأسفانه، آرمانی که به ندرت در مریم، مادر خدا و روایت خود مادرمان تحقق می‌یابد.

«گاهی... من آن را به کار می‌برم، گاهی نیز داروها یا پمادهایی را که از گیاهانی که جمع‌آوری می‌کنم، می‌سازم، می‌دهم. من با لب‌هایم دعا نمی‌کنم، بلکه به سوی خدا بالا می‌برم تا اراده او را بر روی زمین انجام دهم.» «اما شما گفتید که ما کار مقدس انجام می‌دهیم، ما شفا می‌دهیم و به او،

مقدسین و مریم باکره و چهار جهت دعا می‌کنیم.»




همه جا در آسمان بود. او برگشت و خود را پشت سر خود دید

، به خودش، در حال خواندن کتاب؛ آشپزی؛ دوچرخه‌سواری؛

خوابیدن» جوهر هویت؛

«شما، همه شما، همه ممکن‌ها، برای همیشه احاطه شده‌اید.

گزینه‌های زیادی برای انتخاب شما وجود دارد. «اینها سرنوشت شما هستند.»

دیگر جاده‌ای وجود ندارد. دیگر گزینه‌ای وجود ندارد. بالاخره یا

می‌مانید، یا با این می‌روید. برای ما به عنوان یک ملت، به عنوان یک مکان...»




حلقه را ایجاد کنید





جوانان عزیز، خود را برای دوران امام مهدی آماده کنید: آیت‌الله خامنه‌ای

۲۲ مه ۲۰۱۶





«ظلم عظیمی که در سراسر جهان حاکم است، سلطه ناعادلانه، آزار و اذیت ملت‌ها در سراسر جهان؛ خونریزی بیش از حد، نادیده گرفتن شریف‌ترین و محبوب‌ترین ارزش‌های انسانی، این خیانتی است که جبهه استکبار جهانی روز به روز به بشریت ارائه می‌دهد. بی‌اخلاقی عظیم، استثمار و ظلم به طور طبیعی به کسی که چشمه امیدی برای چنگ زدن به آن ندارد، با ناامیدی ضربه می‌زند. اینگونه است که نسل‌های جوان‌تر در کشورهای غربی به پوچ‌گرایی سوق داده می‌شوند. نسل جدیدی که با سنت‌ها سازگار نشده و به آنها پایبند نیست، وقتی آشفتگی محیط زندگی بشر را می‌بیند، امید خود را از دست می‌دهد؛ بنابراین به پوچ‌گرایی سوق داده می‌شود.»




با گیاهان دارویی، فرمول دقیق مصرف، یک قاشق چایخوری کامل روز اول، دو قاشق چایخوری کامل دو روز، سه قاشق چایخوری سه روز... سپس در دوزهای کمتر. هفت قاشق در روز هفتم، شش قاشق در روز هشتم... یکی در روز سیزدهم. سپس مصرف دارو را که شبیه دانه‌های خشک شده پوکه است، متوقف کنید، روز اول یک دانه، روز دوم دو دانه، روز هفتم هفت دانه و غیره مصرف کنید.

محیط اطراف: ایجاد یک فضای مثبت برای تندرستی، فضای اطراف ملک. چندین بار در سال، در طول انقلاب و اعتدال، در اطراف ملک قدم می‌زند، در حالی که دسته‌هایی از گیاهان متبرک، یربا سانتا، پولئو، استافیات، مجسمه مریم مقدس، صلیب مقدس، مقدسین، دسته‌های عود، مشعل، آب مقدس را در دست دارد.

یک اصل راهنمای استدلال‌های رفاه سفیدپوستان در فضای مقدس این است که همه چیز باید فشرده به هم متصل شود تا یک حالت دایره‌ای بسته کلی، کل محدود، ایجاد شود. این از فیثاغورث، افلاطون، سقراط می‌آید. ابزاری که از حیوان اجتماعی استفاده می‌کند، شهر است. «هر شهر-دولت-شهر نوعی کوینونیای اجتماعی است و هر جامعه‌ای به خاطر نوعی آگاتون خوب تأسیس می‌شود»، اخلاق نیکوماخوس می‌گوید که خوشبختی eudaemonia همان خوبی است که در سطح شهر-دولت، چاه زندگی را فراهم می‌کند، که به نوبه خود چیزی فراتر از زندگی صرف (zēn) است که ما با حیوانات به اشتراک می‌گذاریم. از آنجایی که ما حیوانات سیاسی politikon zôon [1253a3] هستیم، یعنی ما ذاتاً در اجتماع با دیگران هستیم، بدون این چاه زندگی (euzēn)، بدون این کوینونیا، هیچ خوشبختی نمی‌تواند وجود داشته باشد. او می‌نویسد هر کسی که جامعه‌ای ندارد، «مانند یک تکه‌ی منزوی» است که از یک بازی چکرز باقی مانده است (1253a12)، یا به طور دقیق‌تر، آنقدر خودکفا (autarkeian) است که «یا یک جانور [therion] یا یک خدا [theos]» باشد (1253a28-9).

«ما یک قوم سفیدپوست متمایز هستیم. ما یک گروه سفیدپوست هستیم و مانند همه گروه‌ها حق داریم از سلامت مردم خود دفاع کنیم و روح زیستی خود را بدون هیچ عذرخواهی، بدون هیچ خودبیزاری تردیدآمیزی که خود را به عنوان گناه سفیدپوستان پنهان می‌کند، مطرح کنیم. حق دفاع از خود از کجا می‌آید؟ آیا حق دفاع از خود از یک قانون اساسی ناشی می‌شود؟ نه، اساسی‌ترین حق حیات‌گرایی، حق زندگی، دفاع از خود، ارتقای خود، کل محدود ارسطویی است. حق دفاع از خود در سطح سلولی در واقعیت غشای سلولی آغاز می‌شود، زیرا واقعیتی از درون و بیرون، خود و دیگران وجود دارد. برای اینکه زندگی در سطح بیولوژیکی وجود داشته باشد، باید سیستم ایمنی، درون، وجود داشته باشد.» بیرون از خود و دیگران، هوشیاری از خود و به دلیل اینکه ما انسان هستیم، حق دفاع از خود از گروه خود، منفعت متقابل رفاه سفیدپوستان. از نظر انسان، دفاع از خود، روح ایمنی غشای سلولی در حیوانات و دیواره سلولی گیاهان است که به عنوان همبستگی گروهی در بیرون قرار گرفته است. ما چاره‌ای جز دفاع از حقوق گروه خود و مخالفت با قربانی شدن سفیدپوستان توسط ضدسفیدپوستان نداریم. ما یک فرهنگ سفیدپوست داریم که از روح زیستی ما بیان می‌شود. ما ملتی صرفاً از ایده‌هایی که محافظه‌کاران مطرح می‌کنند، نیستیم و هرگز نبوده‌ایم.» ما حیوانات سیاسی هستیم زیرا کسانی هستیم که زبان داریم - می‌توانیم با دیگران در مورد آینده‌ای مشترک و مشترک مشورت کنیم؛ می‌توانیم اشتیاق خود را برای لذت رفاه سفیدپوستان و اجتناب از درد قربانی شدن سفیدپوستان ابراز کنیم و با دیگران در داخل شهر، سیاست گروهی حکومت، راه‌هایی را برای افزایش یکی و به حداقل رساندن دیگری و غیره بیابیم. یک جامعه کامل که از چندین روستا تشکیل شده است، هنگامی که به حد [peras] خودکفایی کامل [tês autarkeias] برسد، یک دولت-شهر [polis] است. برای زیستن به وجود می‌آید، اما برای خوب زیستن [givnomenê men tou zên heneken, ousa de tou eu zên] (1252b28-30)] وجود خود را حفظ می‌کند.

«هر دولت‌شهر [پولیس] نوعی کوینونیا (koinonia) اجتماعی است و هر اجتماعی به خاطر نوعی آگاتون (agathon) خوب تأسیس می‌شود»، یعنی هدف یا غایتی که این چیز خاص که ما آن را امر سیاسی می‌نامیم، در پی آن است. پس بیایید این را به عنوان یک توافق بین خود در نظر بگیریم که هر انسانی به همان اندازه که از فضیلت (aretê) و حکمت (sophia) و عمل فضیلت‌مندانه و خردمندانه (aretês kai phronêseôs…prattein) به دست می‌آورد، به همان اندازه از خوشبختی (eudaemonias) برخوردار می‌شود: به عنوان شاهدی بر این مدعا، مورد خدا را داریم که خوشبخت و سعادتمند است، اما نه به دلیل خیرهای بیرونی، بلکه به دلیل خودش و با داشتن کیفیتی خاص در ذات خود چنین است؛ زیرا به همین دلیل است که سعادت لزوماً با خوشبختی متفاوت است - زیرا علت خیرهای بیرونی از روح، خودجوش و بخت است، اما هیچ‌کس در نتیجه یا به دلیل عمل بخت، عادل یا معتدل نیست. و حقیقتی مرتبط با آن وجود دارد که برای اثبات آن به همان استدلال‌ها نیاز است، اینکه این بهترین دولت نیز هست، و دولتی که خوب عمل می‌کند، همان دولت شاد است. اما خوب عمل کردن جز برای کسانی که اعمال نیک انجام می‌دهند، غیرممکن است، و هیچ عمل نیک نه از یک انسان و نه از یک دولت بدون فضیلت و حکمت وجود ندارد؛ و شجاعت، عدالت و حکمت متعلق به یک دولت همان معنا و شکلی را دارند که آن فضایلی که داشتن آنها عناوین عادل و خردمند و میانه‌رو را به یک فرد انسانی می‌بخشد. (1323b22-36)



اصل کلی این است که یک کل محدود ایجاد کنیم که بیانگر مانع کل محدود باشد، یک کل محدود را در یک دعای دایره‌ای در فضای ما به عنوان خانه‌مان تعریف کنیم.

طلسم مدفون، اشیاء، سنگ‌ها، ابزارهای کوچک، چاقوها، استخوان‌ها، در املاک، با یک شیء مسحور شده نفرین شده خرد می‌شوند.

ما به عنوان مؤمنان مسیحی، اجداد باستانی و همچنین عیسی و مریم "مادر ما" را داریم و به یاد آنها هستیم، همانطور که آنها و او در میان ما در این منطقه زیستی، مزرعه به عنوان جنس مقدس، سرزمین مقدس قدم می‌زدند. ما نیز معتقدیم که

مسیح، مریم باکره، فرشتگان مقدس و روح القدس به عنوان یک شفا دهنده در رویاها ظاهر می‌شوند و به رویابین می‌گویند که چگونه شفا دهد. کیهان‌شناسی ما می‌آموزد که عیسی شفای معجزه‌آسای خود را انجام داد. او در چشم‌انداز زیست منطقه‌ای فضای مقدس قدم زد، جایی که ما در خارج از کلیسای هر ساختمان فیزیکی، دنیای گل‌های گیاهان وحشی دعا می‌کنیم. قدرت‌هایی که ما می‌شناسیم عیسی، مریم، فرشتگان پیام‌آور می‌توانند یکی را در یک رویا یا رؤیا ببینند. عیسی از مادر مریم از یک گل متولد شد. خدا مریم را در آب رودخانه یافت و او را در دامان خود قرار داد. گل، یا درون عیسی را اغلب

«مرد گلی» می‌بیند که با برگ‌ها و ریشه‌های گیاهان برای شفای قوم خود کار می‌کند. ما معتقدیم و می‌دانیم که عیسی در سراسر جزیره لاک‌پشت، دنیای بیابانی، قدم زد. وقتی عیسی و مریم از اوضاع آنقدر عصبانی شدند که او و مریم می‌خواستند کسانی را که برای سود در جنگ مکانیزه تجارت می‌کنند، شکست دهند، همه آنها. مریم گفت که می‌تواند، اما فقط اگر او به او اجازه دهد. او شیر مادری را که در نوزادی به او داده بود، آورد. عیسی چه زمانی مصلوب شد و چرا آنها از او متنفر بودند؟





برای اینکه توسط سربازان کشته شود، ماریا به نزد مادرش رفت و به درختی تبدیل شد، به طوری که عیسی ناخودآگاه او را قطع کرد، اما ریشه را تغذیه کرد تا درخت دوباره از او رشد کند.

بر روی صلیب، او بازوهای خود را باز کرد و فداکاری او هر دو را ممکن ساخت

تا از آنها به آسمان صعود کنند. هنگامی که عیسی به او میخکوب شد، آن خون

از زخم‌هایش بیرون آمد، وقتی که به گلی افتاد، مخمر سنت جان و ریشه قرمز خاک"

بقراط... چهار عنصر با چهار خلط: بلغم، خون، صفرای زرد و صفرای سیاه که ویژگی‌های رطوبت، خشکی، گرمی و سردی آنها در انسان همزمان وجود داشت.



بدن کم و بیش متعادل. تأکید بقراط: بیماران را از نظر علائم عدم تعادل هومورال زیر نظر داشته باشید و "ابتدا آسیبی نرسانید" زیرا او می‌دانست که بدن، مانند طبیعت، اساساً خود متعادل است و در زندگی هماهنگ، خوددرمانی می‌کند. در طب بقراطی غربی ما، اولین و مهمترین دغدغه پزشک گیاه‌شناس زیست‌منطقه‌ای، ارتقاء و تقویت تعادل هومورال است. تسهیل روند بهبود طبیعی. به عنوان مثال، یک پزشک ممکن است بیماری منتسب به سرمای شدید را با گرم کردن بیمار با حمام بخار عرق و گیاهان گرم‌کننده که گرما را افزایش می‌دهند و غلبه بر سرمای مرطوب را در بدن از بین می‌برند یا گرم کردن چای درمان کند. بیماری منتسب به صفرای زرد یا سیاه اضافی، ممکن است برای بازگرداندن تعادل، یک داروی استفراغ‌آور (ماده‌ای که باعث استفراغ می‌شود) تجویز شود.

مایعات بدن درمان‌های مختلفی که توسط این شفادهندگان استفاده می‌شود عبارتند از:

خونریزی، حمام کردن، شستشو، تعریق، تحریک الکتریکی و ماساژ، درمان بیماری‌های عمومی که به دنبال ایجاد تعادل در بدن‌های بیمار بودند.



مانند تب، سرماخوردگی و التهاب به جای بیماری‌های خاص. اگرچه مریم باکره، مادر خدا، توسط فرهنگ غالب اشغالی، کوچک شمرده شده و به رسمیت شناخته نشده است، اما به عنوان شفادهنده شناخته نمی‌شود. ایدئولوژی روح زیستی پشت آن، مشابه ایدئولوژی عیسی مسیح است، به ویژه در درک نقش نیروهای زیست‌منطقه‌ای معنوی در شفا. مسیح بر اساس حیات‌گرایی است، تجربه‌ای که همه موجودات زنده، موجودات زنده هستند. مسیح در چارچوب قانون ارگانیک طبیعی قرار دارد. کنجکاوی و انتخاب دو ستون نوع غرب هستند و پیشبرد کنجکاوی و انتخاب به عنوان ابزارهای قربانی کردن، یک ترفند روایی قدیمی تبهکاران است. آدم و حوا در باغی به نام عدن قرار دارند. به آنها گفته می‌شود که از میوه یک درخت نخورند. پس از خوردن از درخت خیر و شر، خدای جنایتکار متجاوز، معروف به الوهیم، اولین زن و مرد را به خاطر انتخاب و کنجکاوی‌شان مجازات می‌کند. داستان آدم و حوا یک داستان توجیهی معمول برای سوءاستفاده، نافرمانی است. تو از همه قدرتمندان نافرمانی کردی، حالا باید به تو آسیب برسانم. من نه تنها به خاطر نافرمانی از منِ قدرتمند، به تو آسیب خواهم رساند، بلکه با احساس گناهی که آنها را به روایتی نژادی از آسیب می‌رساند، فرزندانت و فرزندانت را برای همیشه آزار خواهم داد. فرزندانت گناهکار به دنیا خواهند آمد و تا زمانی که با گفتن این داستان، آنها را در این فرقه‌ی سوءاستفاده فرو ببرید، می‌توانید مطمئن باشید که آنها قربانی من خواهند بود. روانشناس قلدر و سوءاستفاده‌گری که به عنوان الوهیم شناخته می‌شود، آدم و حوا را از باغ عدن بیرون می‌کند. سپس آدم و حوا و فرزندانشان را به گناه ابدیِ برده‌داریِ دین، بخشی از یک عملیات روانی نسلی، محکوم می‌کند. تنها راه برای از بین بردن گناه ذاتی، از طریق عیسی مسیح است. مشکل این است که هیچ کفاره‌ای برای یک خطای خیالیِ مرتکب نشده وجود ندارد. در گذشته، توسعه‌ی تکنولوژیکی کافی برای برنامه‌ریزی پیام ضد سفیدپوستیِ گناه وجودی وجود نداشت. اکنون فناوری جهان‌گرایی به عنوان هوش مصنوعی و رسانه‌های اجتماعی در اینجا حضور دارد.



مسیح در چارچوب قانون ارگانیک طبیعی، حاوی نیروی "حیاتی" قابل مشاهده، زیستی و پویا است. این نیرو با عوامل بیماری‌زا که به بدن و عملکردهای آن حمله می‌کنند، مبارزه می‌کند. پزشک روش‌های گیاهان وحشی مسیح باید با زندگی اخلاقی برای تندرستی، این نیروی معنوی را کنترل یا حمایت کند.

«خود خالق انتخاب می‌کند که شفادهنده باشد. فرشتگان پیام‌آوری وجود دارند که به شفادهندگان کمک می‌کنند. وقتی فرد بیماری را می‌بینند، ناگهان می‌گویند: «این را بگیر» و آن فرد خوب می‌شود. به نظر می‌رسد که روح زیستی پیام آنچه را که باید انجام دهد دریافت کرده است. ما به گیاهان و مکان‌ها به روشی خاص نگاه می‌کنیم، برخلاف همه، زیرا هرگز به دشمنان خود عشق نمی‌ورزیم. ما به هر چیزی که رفاه سفیدپوستان را محدود می‌کند، غلبه و شکست می‌دهیم. ما با خدا و گیاهان ارتباط برقرار می‌کنیم، همانطور که می‌گویند، پیام بیمار را رد می‌کنند و پیام‌آور بیماری را که گناه سفیدپوستان است، رد می‌کنند. خرس در آسمان شمالی به عنوان قطبی، آسمان ماست، این منطقه زیستی ماست. گوزن و خرس، همسرش، بدن او قطبیت را از طریق دعا دستکاری می‌کند. ما از دستیاران ماوراءالطبیعه، مقدسین و مریم مقدس، ارزش‌های متمایز استفاده می‌کنیم: ما ابزاری هستیم که از حیوانات اجتماعی که توسط خدا خلق شده‌اند برای تغذیه روح زیستی استفاده می‌کنیم. آن را هر چه دوست دارید بنامید، رفاه، تعادل هوشیاری. راست، چپ، شرق، غرب یا طرف دیگر؟ بالا، پایین، قبل و پشت، زیرا به این معنی است که نور، عیسی مسیح مسیحی است که اینجا، به اینجا، به اکنون متولد شده است؛ "ما باید از بدو تولد تا مرگ با خورشید راه برویم." مقدسین و باکره‌ها، گیاهان، بخور، آب، تخم‌مرغ و شمع را می‌توان با دست‌ها جایگزین کرد، محراب و محراب، به مراسم عشای ربانی بروید یا نه، خدا جهان را آفرید، او همچنین ما را آفرید تا فرزند مسیح را بخوانیم: رون معمولی، خروس، مرغ و شفادهنده. بنابراین، فرزند مسیح متولد شد، بنابراین او یک تخم فیزیکی داشت، و به اصطلاح خدا، که هم "روح" یا "روح" است و هم دیگری که فقط افراد خاصی دارند، "بدن گل". زندگی و سلامت یک فرد، تعادل بین هر یک از این ویژگی‌ها است. به این معنا، بیواسپریت یک موجود ارگانیک، قابل مشاهده و ملموس است، با سیستمی از استخوان‌ها، اعصاب، مایعات و خلط‌ها. جنسی شدن نیز از این قاعده مستثنی نیست، چه مرد و چه زن. چه کسی می‌تواند این را انکار کند، چه شر، آن را رها کند. پشت آن خدا و ماه است، و این ماه است، و این خورشید است، و این خورشید است. مردم در شرف مبارزه هستند. او با عصبانیت و نفرت می‌گوید: «فردا خورشید قوی‌تر طلوع خواهد کرد، این زمانی است که انسان‌ها با یکدیگر مشکل دارند تا نشان دهند که از دشمنانشان قوی‌ترند. روح؟ نه روح زیستی، بدن و روح جدایی‌ناپذیرند، هوایی که خدا انسان را آفرید، او نفس خود را به آنها داد، بنابراین ما روح القدس را داریم که روح است، در قلب، او به قلب قدرت می‌دهد و بدن را در حالت استراحت رها می‌کند، اما در نهایت، به طور موقت، بدن روح است که به وجود خود ادامه می‌دهد، بسته به اعمال و رفتارهایی که در زندگی داشته است، به جلال خدا یا می‌تواند توبه کند.»



بدون نظر:

ارسال نظر

پست ویژه

ظهور عیسی، عیسی، مریم

تجلیات عیسی، مریم باکره و قدیسان اینها مکاشفات عیسی مسیح مسیحی هستند که خداوند به نوابغ عطا کرده است...

No comments:

Post a Comment

Featured Post

ظهور عیسی، عیسی، مریم

پاسگزار از پدر خالق، پسر عیسی، مادر مریم و روح‌القدس برای کار واقعی. ظهور عیسی، عیسی، مری ظهور عیسی، مریم مقدس و قدیسان      اینها مکاشفه‌ها...